دیکشنری
داستان آبیدیک
dry town
dɹa͡i ta͡ʊn
فارسی
1
عمومی
::
شهری كه فروش نوشابه دران ممنوع است
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DRY MOUTH
DRY NURSE
DRY OFF
DRY OUT
DRY PIPE SPRINKLER SYSTEM
DRY PLEURISY
DRY POINT
DRY PRECIPITATOR
DRY ROT
DRY RUN
DRY SCALL
DRY SHAKE
DRY SHOD
DRY SLIDING
DRY SPELL
DRY TOWN
DRY UP
DRY WASH
DRY WORK
DRYAD
DRYER
DRYING
DRYISH
DRYLOT
DRYLY
DRYNESS
DRYSALTER
D'S CAP
DSFDSDS
DSR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید